loading...
باشگاه کوهنوردی اوج رفسنجان
عباس سرباز پور بازدید : 2121 پنجشنبه 20 مهر 1391 نظرات (0)

 

صعود به قله ۴۰۷۵ متری شیرکوه یزد

سرپرست برنامه:قاسم نوروزی

تاریخ:13و14/7/1391

هزینه:18000تومان

مسیر رفت و برگشت:رفسنجان-انار مهریز –فخرآباد-هنزا-ده بالا

اعضا شرکت کننده:

اقایان:
1-غلامرضا فتحی2-عباس رجبی3-عظیم حسینی عصار 4-محمد حسن رحیم پور5-قاسم نوروزی 6-علی کرکمندی 7-محمد رضا باقری 8-علی عباسی 9-عباس سربازپور10-مرتضی نژادمیرحسینی11-رضا شاطر اسماعیلی 12-سید حسن حسینی13-علی خدادادی 14-علیرضا باقری 15-روح ا...حسینی عصار16-مسعود کرمانیان


خانمها:
17-مریم باقری 18-طاهره اسدی 19-طیبه اسدی 20-فاطمه سالاری

شیرکوه:

 

مسیر دسترسی شیر کوه

شیرکوه مجموعه کوه‌هایی است واقع در استان یزد که مساحتی معادل سه هزار کیلومتر مربع را شامل می‌شود. این کوه‌‌‌ها از جنوب‌غربی شهر یزد شروع و تا جنوب‌شرقی آن ادامه دارند. در مغرب یزد پهنای آن 10 کیلومتر و طول آن حدود 75کیلومتر می‌باشد. این کوهستان که غالباً در زمستان از برف و یخ پوشیده است، آب بخش اعظمی از استان یزد را تامین می‌کند .گرچه از نظر تقسیم بندی، از شیرکوه به عنوان یکی از کوه‌های منفرد ایران یاد شده لیکن در حقیقت بخشی از رشته‌کوه زاگرس است که دارای قله‌های بلندی بوده و ارتفاع بلندترین نقطه آن از سطح دریا در حدود 4075متر است. به نظر می‌رسد وجه تسمیه این کوه به دلیل شباهت آن به یک شیر خفته بر دستانش از فاصله دور ‌باشد

مسیر  شیرکوه.

اسامی تعدادی از قله‌های شیرکوه به شرح زیر است:

- قله شیرکوه با ارتفاع 4075 متر در قسمت جنوب‌غربی روستای “ده‌بالا” و قله آسمان‌نما در جنوب آن قرار دارد.

- قله «برفخانه طزرجان» با ارتفاع 3990 متر شامل «میل‌برفخانه»، قله غربی برفخانه، قله اصلی برفخانه و سوزنی‌های برفخانه که مشرف به بخش طزرجان بوده و دیواره‌ها و سوزنی‌های بسیار زیبایی دارد.

- قله سنگی «بنادک» که مشرف به روستای “بنادک” و در شمال‌غربی بخش «منشاد» قرار دارد. ارتفاع بنادک 2040متر و به علت داشتن دیواره و مسیرهای صخره‌ای قابل اهمیت است. این قله در واقع یک سوزنی یا برج سنگی است که قسمت‌های بالای آن برای صعود به کار فنی احتیاج دارد.

- کوه منشاد با ارتفاع 3875 متر و شامل قله هایی به نام «منشاد»، «خیبر»، «مهریز»، «نیریز» در قسمت جنوب‌شرقی بخش منشاد قرار گرفته است.

- برج «ارنان» با ارتفاع  2899 متر که جدا از منطقه شیرکوه و در جنوب آن در دل کویر «ابرقو» در بخش «نیر» به شکل یک برج عظیم سنگی بسیار زیبا خودنمایی می‌کند.

برای صعود به شیرکوه مسیرهای گوناگونی وجود دارد از جمله: دره سوسن، دره شمس، بردستان سانیچ، لابیدشیر، بیدکبکان، لابیدسرخ، لاگردو، لایخچال و آب‌ریز.

مسیر آب‌ریز دارای دو مسیر فرعی به نام‌های “دره‌نجیب” و “لاسرگونمی‌باشد. وجه تسمیه آن نیز وجود تنگه‌ای است با شیب تند و  نسبتا طولانی به نام “دره‌نجیب” که مشکل‌ترین بخش صعود به قله شیرکوه است.

برای رسیدن به شیرکوه باید به شهرتفت در سی کیلومتری یزد و از آنجا به روستائی ییلاقی به نامده‌بالا”  که با ارتفاع 2600 متر از سطح دریا، 20کیلومتر از شهرتفت فاصله دارد و سپس به روستای “شیخ‌علیشاه” رفت.

منبع: وبلاگ http://koohnavardi-taft.blogfa.com

گزارش صعود:

علی رغم اینکه کمتر از یکسال از صعود  بچه های گروه به شیر کوه نمیگذشت با این حال برنامه  صعود به شیرکوه به اصرار چند تن از دوستان در برنامه  پائیزه  گروه گنجانده شد.هرچند از مدتها پیش بنا بر صعود بود ولی مناسبترین زمان برای اینکار مهر ماه تشخیص داده شد..روال برنامه بر این بود تا قبل از ظهر به  روستای ده بالا رسیده و قبل از غروب آفتاب به جان پناه برسیم و قله را صبح روز بعد زده و قبل از ظهر نیز به سمت رفسنجان بازگردیم. بعد از کنترل و رصد شرایط جوی  ، طبق برنامه اعضایی که از قبل  اعلام آمادگی کرده بودند در تاریخ 13/7/91 ساعت 6 صبح در میعادگاه همیشگیمان یعنی پارک لاله حضور یافتند با کمی تأخیر مینی بوس هم با سرو صدا و ظاهری  زمخت و معیوب الحال از پیچ خیابان ظاهر شد.با توجه به تعداد 20 نفری گروه و همچنین به همراه داشتن کولی های  بزرگ کمی سوار شدن و جا دادن وسایل دشوار شد ولی به هر شکلی که بود با کمی گذشت جا برای همه باز شد.ساعت6:30به سمت یزد به راه افتادیم.مطابق با محاسبات سرپرست دو ست داشتنی  برنامه قاسم نوروزی ،بایستی حداکثر بعد 3 الی 3 ساعت و نیم طی طریق به روستای ده بالا برسیم ولی گویا  شانس با ما زیاد یار نبود.هنوز کمی از مسیر را نپیموده بودیم که لاستیک  مینی بوس پنچر شد .تعویض لاستیک نیم ساعتی سفرمان را به تأخیر انداخت.راه که افتادیم ساعتی نگذشته بود که صدای مهیبی بچه های بوفه(منجمله خود بنده)را به هوا پراند.گویا لاستیک زاپاس ما نیز مرحوم شده بود .با استرس و دلهره که مبادا سومی هم سراغمان بیاید به راه ادامه دادیم.مسجد ابوالفضل کمی  صبحانه خورده و براه افتادیم.با عنایت پروردگار تا انتهای مسیر اتفاق دیگری نیفتاد .ساعت 10:30به مهریز رسیدیم.راه دسترسی به روستای ده بالا از دو مسیر است :یکی تفت که برای ساکنین یزد مسیر مناسبتری است و دومی مسیر مهریز که برای ما جنوبی تر ها سر به راه تر است.از مهریز  به سمت غرب  جاده  ادامه میابد  که  پس از 20دقیقه به روستاهای دامنه جبال شیر کوه میرسد.در مسیرمان روستای فخر اباد و اندکی جلوتر هنزا واقع شده است.روستاهای اولی به شدت طعمه خشکسالی شده اند ولی هنزا به نسبت مقاوم تر به نظر میرسد شاید به دلیل اندکی ارتفاع بیشتر سربه سلامت به در برده است .جاده باریکی از میان روستا کشیده شده بود که منازل و باغات در دو سوی آن واقع شده بودند.در این میان آنچه بیشتر چشم را وسوسه دیدن میکرد درختان بهشتی انار بود که با میوه های درشت در حالی که لباس رنگین خزان را به تن کرده بودند دستان پربار خود را از حصار باغچه ها به استقبال  عابرین خسته و تشنه دراز میکردند.باغچه ها نیز  کشتزار بادمجان و کدو و شلغم بودند.ساعت 11:30 به باقی اباد رسیدیم وکمی جلوتر به دو راهی رسیدیم که یکی به سمت تفت و سمت چپ به سمت جنوب غربی و روستای ده بالا میرفت.در ابتدای جاده پاسگاه شیرکوه واقع شده بود.از صد متر جلوتر با دیدن دو درخت کهنسال که به نظر توت می امدند، بهشت دامان  شیرکوه نمایان میشد.روستای ده بالا ،بزرگ و خرم  پذیرایمان بود.کوچه های تمیز و خانه هایی که با دیوارهای مرتب و موزون کوچه ها را محصور کرده  و درختان گردو که رنگ خزان برگهایشان را ملون کرده بود از لبه دیوارهای آجری و گلی سرک میکشیدند .در بعضی کوچه ها باغ رستوران و فروشگاههای عرقیجات باز بودند.پس از اندکی پرس و جو مسیر مسجد ده شیخ علیشاه را پیش گرفته و ساعت12:05 به مسجد رسیدیم.در کنار مسجد استخر ابی بود که اب خنکی از لوله به داخل آن سرازیر بود.دست و صورتی به اب زده و وضویی تازه کرده و پس از نماز ساعت 12:30به سمت شیر کوه که از محل مسجد به زیبایی  تمام رخ مینمود به راه افتادیم.سیمای کوه بسیار مهربان ومغرور و ارام بود و در دل مطمئن بودیم که اغوش شیرکوه نوازنده و  بخشنده است.از مسیری مالرو به سمت کوه براه افتادیم.

 

شیر کوه

در ابتدای راه درختزارها و باغهای میوه و یکی دو عدد استخر اب دیده میشد به آخرین درخت که رسیدیم  به سمت شمال و و در خلاف جهت خط الرأس زیبای کوه که  که از همانجا بچشم می امد راه را کج کردیم.در امتداد رودخانه خشک شده ای  در داخل پاکوب مسیر را تا محلی که چند درخت بادام  و گردو سایه ساری را فراهم کرده بودند ادامه دادیم در همانجا یک تابلو فلشی را به سمت مسیر نشان میداد.ساعت 13:30بود که  سفره نهارمان را زیر سایه درختان پهن کرده و بساط چای به راه  افتاد.چشمه اب نحیفی در دل یک استخر کوچک سرازیر بود که اب گوارایی داشت.ساعت 2:20 به راه افتادیم از اینجا شیب مسیر زیادتر شده و رو به قله بود.در بالای شیب به منظره ای وصف ناپذیر میرسیم.در امتدا درها ی کم عمق تراورسی است که در کناره دیواره های صخره ای عظیم و عمود قرار گرفته است.گویا معمار گیتی شاقول خود را  به این دیواره ها انداخته و خالق یکتا توازن و تناسب را در اینجا به حد کمال رسانده است.

 

شیر کوه

در انتها به چند گذر گاه باریک و شکیل در دل سنگها رسیده و اندکی جلوتر در سمت  شمال به یک سه راهی میرسیم که چشمه ای کوچک ولی گوارا در  گوشه ای از آن قرار دارد که لوله باریکی آب آنرا  در اختیار  عابرین تشنه و مشتاق میگذارد.چند درختچه بزرگ نسترن وحشی نیز  بهاری خرم و خوشبو  را در دلمان به وعد میگذاشتند.از اینجا سخترین مسیر صعود آغاز میشود.دره ای با شیب متوسط که از دو طرف با دیواره های صخره ای محصور شده و عرض ان در بیشترین جا از ده متر تجاوز نمیکند.این قسمت از راه به دره نجیب مشهور است و از نظر ظاهر شباهت زیادی با قیف مصیبت سه شاخ دارد ولی زمانی که قدم در راهش میگذاری تازه به  مفهوم اسم  آن پی میبری،اسمی که کاملاً برازنده آن است.در مقایسه با قیف سه شاخ شیب بسیار بسیار ملایمتری داشته و مسیر آن اکثراً پاکوب است.برخلاف قیف که در بسیاری از جاها شن اسکی  و ریزشی سنگینی بود،شن اسکی دره نجیب در بدترین جا از چند متر تجاوز نمیکرد.ساعت 15:45 به سمت بالای دره راه افتادیم و تقریباً 45 دقیقه بعد در بالای دره بودیم.در طول راه بوته های پاییزی فراوان دیده میشدند.بالای دره گردنه بسمت چپ (غرب) و در مسیر جان  پناه میپیچد.از اینجا راه بصورت تراورس بسیار کم  شیب و راحتی است که تا جان پناه به همین شکل است.خط الراس قله در تیر رس دیدمان است.منظره اطراف و پایین  دست در عصر پاییزی که هوا خنکای شیرینی دارد دل را از هر بیننده ای میرباید. صخره های قائم و عظیم از  شیارهای  منطبق و منظم رسوبی  بوجود آمده اند  که توسط  گسلهای عظیم و عمیق  پوست زمین  را شکافته  و در دل دره پیشروی کرده اند.ده بالا نیز در پایین دست و در سمت جنوب شرقی جان پناه  در دامان کوه ارام خفته بود و چرغهای معابر تنگ و زیبایش کم کم روشن میشد.غروبی دلنشین و ارام و پاییزی ....

 

ساعت 5 به جان پناه در ارتفاع3515 متری رسیدیم.در محل شب مانی سه جان پناه  وجود داشت که دوتای آنها قدیمی و کوچک با سقف مدور و دیگری جان پناه نوساز و مدرن وبسیار زیبایی بود.متأسفانه جان پناه بزرگتر که کاملاً زیبا و نوساز بود به دلیل عدم توجه و استفاده، مملو از خاک و زباله شده بود و بسی جای افسوس بود حال که به همت عده ای انسان شریف چنین مکانهایی برایمان مهیا میشود که در کمتر مکانی نظیر آنرا دیده ام اینچنین مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته است.دو جان پناه دیگر کمی تمیزتر و گرمتر بودند.کف انها نیز تخته های مشبک بود که گرمای مطلوبی را محفوظ میداشت.سرویس بهداشتی مناسبی هم در دسترس بود.حوضچه سیمانی کوچکی نیز در نزدیکی جانپناه از طریق لوله پلیکان،آب گوارا و بسیار سرد چشمه ای را در اختیارمان میگذاشت.

جانپناه شیر کوه

شب را زود به بستر رفتیم تا صبح روز بعد را سرحال اغاز کنیم.

جمعه14/7/91:

ساعت 4:30 بیدار شده و بعد از نماز و کمی گرم کردن ساعت 5 به سمت خط الراًس قله به راه افتادیم.مسیر کم شیب  پاکوب و در دشت وسیعی واقع شده بود.راه به سمت جنوب غربی بود  و مسیر کاملاً واضح.در میانه راه سنگ چینی با پرچم میهنمان دیده میشد. کمی جلوتر به سمت جنوب  پیچیده و در تراورس عریض و راحتی به سمت قله میرویم.نزدیک به قله شدت باد افزایش میافت.ساعت 7:15 به قله میرسیم .قله شیر کوه بر خلاف بسیاری از کوهها فاقد چکاد بوده و  به قولی کله قندی نمیباشد.بلکه محوطه بسیار وسیع و بازی است که لبه گسل و پرتگاه  غربی آن بلندترین نقطه میباشد.در همان محل تابلوی بسیار بزرگی نصب شده که ایه شریف "فالله خیرحافظاً و هو ارحم الراحمین"نگاشته شده است. در سمت شرقی نیز جان پناه کوچک و همچنین ساختمان آجری  به همراه دکل مخابراتی بچشم میخورد.قله برفخانه طزرجان نیز در دور دست و در میان غبار صبحگاهی به زیبایی دیده میشود.

شیر کوه

برنامه معمول فتح و صعود برگزار شد.

شیر کوه

شیر کوه

ابتدا دست به دست هم شکر یگانه آفریدگار اینهمه شکوه و جلال   را بجا آورده و پس از ثبت تصاویر زیبا از گروه در  مرتفع ترین نقطه مرکز این مرزو بوم، به سمت پایین سرازیر شدیم .خیلی زود  و کمتر از یکساعت و نیم به جان پناه رسیدیم.جان پناه مملو بود از همنوردانی که اکثراً از یزد آمده بودند و با لهجه شیرین و میهمانپذیری خاص کویریشان استقبال گرم و گیرایی از ما کردند.   پس از صرف صبحانه  ساعت 10 به راه افتادیم.بدون وقفه تا محل مسجد  طی طریق کرده و ساعت 12:30به مسجد رسیدیم.پس از نماز ساعت13:30 عازم دیارمان شدیم.

شیر کوه

تنها توقفان در بین راه مسجد ابوالفضل بود که در حد یک ربع برای صرف نهار  وقت گذاشتیم .در طول  راه اثری از خستگی در چهره بچه ها دیده نمیشد.ساعت 6 که به رفسنجان رسیدیم هوا تاریک شده بود .یقین دارم  خاطرات این دو روز هیچگاه  از ذهن هیچکداممان نخواهد رفت.شیرکوه فی الواقع زیبا و بی نظیر ،و به گفته استاد رحیم پور نجیب بود.گوشه گوشه آن آکنده بود از آیات بی نظیر آفریدگار کوهها.ارامش ،سکون و سکوتش روح هر مسافری را نوازش و استواری ،شکوه و جبروتش دل هر مشتاقی را به لرزه می اندازد.در این میان محبت و بی ریایی 20نفر مشتاق و عاشق که دلشان را در طبق مهر و اخلاص گذاشته بودند  لذت سفر کوتاهمان را صدچندان کرده بود.نظم ،اشتیاق و اتفاق  در گروه بی نظیر بود و آنچه ارمغان سفرمان است لحظاتی است مملو خاطرات ماندگار

شیر کوه

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
باشگاه کوهنوردی و صعودهای ورزشی اوج رفسنجان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 192
  • کل نظرات : 81
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 103
  • آی پی امروز : 72
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 97
  • باردید دیروز : 121
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 353
  • بازدید ماه : 268
  • بازدید سال : 8,785
  • بازدید کلی : 572,673
  • کدهای اختصاصی
    جستجو در سایت گروه کوه نوردی اوج:

    Google      Yahoo     
    کد متن افکت دار