دلفارد:
مختصات جغرافیایی:
28.59شمالی
57.36 شرقی
ارتفاع از سطح دریا:2117
موقعیت جغرافیایی:151 کیلومتری جنوب کرمان-34 کیلومتری شمال غرب جیرفت
فاصله تقریبی تا رفسنجان:270 کیلومتر
قصد نوشتن سفرنامه ندارم ولی این آیت الهی بر دامان کوهساران نیمه کویری سرزمین پرمهرمان کرمان انچنان جای تمجید دارد که بد نیست با وصف زیبایی های بی مثالش شریک راهمان باشید.سرزمین آبشارها و کوهها.سرزمین باغستانها و انارستانها.سرزمین سرو و بنه و انجیر
از رفسنجان که به قصد خارج میشویم 78 کیلومتر بعد به باغین میرسیم و از مسیر کمربندی به سمت جوپار و ماهان رهسپار میشویم.بعد از ماهان راه بم را در پیش گرفته و 60 کیلومتر بعد به دو راهی راین میرسیم.مسیر نزدیکتر به دلفارد از راین و مسیر دور تر از جیرفت است.23 کیلومتر بعد راین و پس از دیدار با ارگ باشکوه و نیمه تعمیری آنجا راهی دلفارد میشویم.کوه سرسپید و پرشکوه هزار در پس دیوارهای ارگ هم آورد میطلبید و شور طواف دوباره اش را در دلمان می افروخت.از راین تا دلفارد 75 کیلومتر است.از راین به بعد جاده کوهستانی است و زیبا. درختان کهنسال سرو که تا کنون در ارتفاعات ندیده بودم در دامنه کوهستان خودنمایی میکردند و در سمت راست جاده در دل دره درختان پاییزی رخ مینمودند. در سمت غربی جاده دلفارد است بارنگ و بوی پاییز
از لب جاده تا منزل مسکونی که از قبل تدارک دیده شده، جاده ای است خاکی در میان باغات میوه که دررنگ و سکون خزان فرو رفته اند.کوه شاه چهل تن در جنوب دلفارد واقع شده و آبشار در شمال دلفارد.از محل روستا تا ابشار را میتوان در حاشیه رودخانه که در این فصل نهر نحیفی شده بود یکساعته طی طریق کرد که قطعاً دلنشین تر ست. بعضی جاها راه از میان روستا میگذرد که در دو طرف بوته های تمشک وحشی دست هر رهگذر طماعی را پس میزنند. سکوت باغچه ها آرام و دلفریب با غلتیدن برگهای زرد گردو و چنار در رخوت عصر گاهی بر روی فرش رنگی آبان میشکند و گویی همه چیز دست به دست هم داده تا زبان به ستایش آفریدگار فصلها بگشایی.کوه "سیاه"دلفارد در دل خود معجزه ای پنهان دارد که معجونی است از هیجان آرامش و تواضع.آبشار دلفارد بی صبر و بی تکبر سر بر تختگاه خود فرود می آورد و رکوعش را به پیشگاه خالقش پیشکش میکند.در کنار ابشار اگر کمی دست را به سنگ اشنا کنی به راهرویی میرسی در امتداد شریان کوه که آبشار از آن جان گرفته.راهرویی با دیواره های عظیم سنگی و چنارهای ملون که انسان را به متن حکایتهای هزار و یک شب میبرد. هرچه رفتیم به آبشار دوم نرسیدیم و به ناچار خلوتگاه بی مانند دلفارد را رها کردیم.
آنچه در پایان روز برای هر مسافری میماند آرامش و سکوت باغ و کوچه باغ است و خواب آلودگی رنگین روستا در بیرنگی غروب آفتاب !و دلواپسی اینکه دلفارد تا به کی چنین زیبا میماند و خواهد ماند وقتی که بر هر سنگ و صخره اش توریسم و وندالیسم سایه افکنده است.و دوگانگی بین انتخاب انسان و طبیعت!اینکه توریسم مایه رونق است یا تخریب؟میهمان حبیب خداست یا خانه خراب کن!