پدر:
شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که می گذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگ هایم می دود.
در برابر توفان های بی رحم زندگی می ایستی؛ آن چنان که گویی هر روز از گفت وگوی
کوهستان ها باز می آیی.
لبخند پدرانه ات، تارهای اندوه را از هم می دراند.تویی که صبوری ات، دل های ناامید را
سپیده دم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر می آید؛
آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجره های خانه را باران می پاشند......
با تأسف و تألم درگذشت پدر همنورد گرامی جناب آقای رحیم پور را صمیمانه به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت میگوییم و از خداوند برای ایشان بردباری و تسلی قلب آرزومندیم.از خدا میخواهیم تا روح آن بزرگوار که همزمان با ایام سوگواری مولای متقیان به رحمت ایزدی پیوستند با آن امام بزرگوار محشور گردد